کد مطلب:304396 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:253

آفرینش، پرتوی از قدرت خداوند
حكیمان الهی در توصیف حكمت می گویند: از صفات فعل، و منشأ ذاتی فعل و نیز از صفات آن، حُبّ به خیر و كمال و آگاهی از این دو است؛ یعنی چون خدای متعال، خیر و كمال را دوست دارد و به جهات كمال و خیرِ موجودات نیز آگاه است، آفریده ها را به گونه ای می آفریند كه هرچه بیشتر دارای خیر و كمال باشند.

آنان همچنین معتقدند: حُبّ به ذات - كه جامع كمالات غیر متناهی است - حُبّی بالاصالة است و بِالتَّبَع، مستلزم حُبّ به آفریده هایش خواهد بود و بر اساس این اصل كه حُبّ به شی ء، مستلزم حُبّ به آثار شی ء است، جهان آفرینش را پدید آورد. در تعریف قدرت نیز گفته اند: قدرت، عبارت است از مبدئیت فاعل مختار برای افعالش.

بنابراین، با آفریدنِ پدیده های هستی، آفرینش، پرتوی از قدرت نامتناهی آفریدگار دانا و حكیم خواهد بود. علی(ع) می فرماید:

فَتَجَلّی لَهُم فِی كِتابِهِ مِنْ غَیْر اَنْ یَكُونُوا رَأوُه بِما اَراهُمْ مِنْ قُدْرَتِهِ. [1] بدین ترتیب، خداوند سبحان، با قدرت نمایی های خویش، بی آنكه با چشمش ببینند، در افقهای كتاب هستی بر آنان چهره نمود.

همچنین فرموده است:

اَلْحَمْدُ لِلّهِ الْمَعْرُوفِ مِنْ غَیرِ رُؤیَة؛ اَلْخالِقِ مِنْ غَیرِ مَنصَبَةٍ خَلَقَ الْخَلائِقَ بِقُدْرَتِهِ. [2] سپاس خدایی را سزاست كه بی دیده شدن، شناخته شده است؛ و بی رنج بُردن، آفریدگار است؛ با قدرتش، آفریدگان را آفرید.

و نیز در جای دیگر می فرماید:

وَ اَرانا مِنْ مَلَكُوتِ قُدْرَتِهِ، وَ عَجائِبِ ما نَطَقَتْ بِهِ آثارُ حِكْمَتِهِ وَ اِعْتِرافِ الْحاجَةِ مِنَ الْخَلْقِ اِلی اَنْ یُقیمَها بِمَساكِ قُوَّتِهِ. [3] و برایمان از ملكوت قدرتش و شگفتی هایی كه آثار حكمت او گویای آن اند، و از اعتراف تمام آفریده ها به نیازشان به قدرت او، چندان به نمایش گذاشت كه شناختش آفتابی شد، بی نیاز از هر برهان.

و باز در جای دیگر فرموده:

خداوند، پدیده های جهان را به گونه ای شگفتی زا آفرید؛ بعضی را جاندار و گروهی را بیجان؛ جمعی [را]آرام و شماری را جنبان. پس بر سازندگی سراسر لطافت و توان عظیم خویش، چندان گواهانی روشنگر فرا نمود كه تمامی اندیشه ها آن همه را اعتراف كردند و بی چون و چرا رام شدند. [4] .

خداوند در قرآن می فرماید:

اَفَلا یَنْظُرُونَ اِلَی الْاِبِلِ كَیْفَ خُلِقَتْ. وَاِلَی السَّماءِ كَیْفَ رُفِعَتْ. وَاِلَی الْجِبالِ كَیْفَ نُصِبَتْ. وَاِلَی الْاَرْضِ كَیْفَ سُطِحَتْ. [5] آیا به شتر نمی نگرند كه چگونه آفریده شده؟ و به آسمان كه چگونه بر افراشته شده؟ و به كوهها كه چگونه برپا داشته شده؟ و به زمین كه چگونه گسترده شده است؟

این آیات، «با همزه استفهام انكاری و توبیخی» آمده كه گویی می خواهد تا اندیشه های خفته را بیدار كند و امواج برخاسته از ژرفای دریای قدرت الهی را پیش روی انسانِ فطری به نمایش بگذارد. این قبیل سخن گفتن، در خردهای به گور خفته منكرانِ حقیقت، رستاخیزی فراهم می آورد تا راهپیمایی شترِ آرام و بردبار را در بیابانها و دشتها و پیچ و خم دامنه كوهها نیك بنگرند، و در افق رنگارنگ زمین به هنگام طلوع و غروب آفتاب، و كشتی موّاج و نورافشانِ خورشید، و آسمانِ پر ستاره شب و سایه های تاریك و روشن كوههای متحرّك، با دقّت و تأمّل بنگرند و چگونگی پیدایش و سمت و سوی حركت تكاملی و هدفدار آنها را دریابند. این نگریستن و دقّت، باعث می شود تا انسان در این تخت روان (شتر)، چگونگی خلقت خداوند را ببیند كه با گردنی بر افراشته و چشمانی سیاه و پرفروغ به هر سو می نگرد و راه می جوید، و با آن پاهای آهنین و پهن، استوار قدم بر می دارد و آسان به زمین بخوابد و چون كشتی، لنگر اندازد تا مسافر بار خود را بر دارد، و با آن عضلات فَنَر مانندش پستی و بلندهای زمین را زیر پا می گذارد؛ خار می خورد و برای چندین روز در بدنش آب و غذا ذخیره می كند و از چربی كوهانش سوخت و حرارت تولید می شود و از شیر و پشمش گرسنگان و تشنگان و برهنگان غذا و آب و لباس تهیّه می كنند؛ شبانه روز راه می رود و راه و چاه و آشنا و بیگانه را می شناسد.

به راستی آسمان، با همه آذین بندی هایش (خورشید و ستارگان) و با وجود شكوه و جلالش محكوم و مسخّر كیست؟ و چه دستِ قدرتمندی آن را بر افراشته است: «وَ اِلَی السَّماءِ كَیْفَ رُفِعَتْ؟». این كوهها چگونه از ژرفای زمین برآمده و چگونه استوار گشته اند: «وَ اِلَی الْجِبالِ كَیْفَ نُصِبَتْ؟» و آفاق پهناور زمین، چگونه گسترده شده است: «وَ اِلَی الْاَرْضِ كَیْفَ سُطِحَتْ؟». به راستی كدام مبدأ قدرت و اراده حكیمانه، این همه جلوه های زیبا را بر تابلوی آفرینش ترسیم كرده است؟ پاسخ این پرسش ها را چه كسی جز یادگارِ آموزگارِ حكمت، فاطمه(س) می تواند بگوید؟ اِبْتَدَعَ الْاَشْیاءِ... تَثْبیتاً لِحِكمة وَتَنْبیهاً عَلی طاعَتِهِ وَ اِظهاراً لِقُدْرتِهِ. خداوند، بدون هیچ الگوی پیش ساخته و بی پیروی از آفریدگاری پیش از خویش، پدیده های جهان را آفرید تا شگفتی های آثار حكمتش را به نمایش بگذارد و قدرت بیكران و بی زوالش را بنمایاند و انسانهای خفته و غفلت زده را بیداری و آگاهی بخشد و با دست قدرت خویش، قافله بشری هماهنگ با هستی را در سوی كمالی كه در پیش رو دارند، به راه آورد و به تعبیر مولا علی(ع) همسر و همپای فاطمه(س) در تبیین معارف الهی كه گویی شارح گفتار اوست:

تمامی آفریدگانش را - به گونه ای خلل ناپذیر - به رشته محكمِ تقدیر كشید و با لطفی تمام، به نظمشان در آورد و به سوی كمالی سزاوار، سَمتشان داد؛ چنانكه از محدوده ای معیّن فراتر نروند و تا رسیدن به سرانجام، دچار قصور نشوند، و چون در جهت اراده و فرمان او به پیش رانده شوند، احساسِ دشواری نكنند. [6] .


[1] خورشيد بي غروب (نهج البلاغه)، خطبه 147.

[2] خورشيد بي غروب (نهج البلاغه)، خطبه 182.

[3] همان، خطبه 90.

[4] همان، خطبه164.

[5] سوره غاشيه، آيه 20 - 17.

[6] خورشيد بي غروب (نهج البلاغه)، خطبه90.